سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  بازدید امروز: 8  بازدید دیروز: 44   کل بازدیدها: 259681
 
*** \\\ *** /// *** هلاک عشق *** \\\ *** /// ***
 
ترفندهای مهم در پاورپوینت
نویسنده: عاطفه(چهارشنبه 87/2/18 ساعت 4:39 عصر)
نرم افزار Ms power point این امکان را فراهم آورده است که در آن اسلایدهایی از ناگفتنی های خود فراهم آورید بر روی صفحه نمایش یا به کمک یک ویدیو پروژکتور بر روی دیوار نشان دهید. محیط این نرم افزار بر عکس محیط Ms word جای گزافه گویی نیست بلکه در آن رئوس مطالب را می گویید و شکلها و نمودارهای خود را در آن نمایش دهید و آنچه در ذهنتان می گذرد و در قالب بیان نمی گنجد را در آن بیاورید.
این اسلایدها در واقع پوستری از سخنان شما هستند . بهتر است اگر رنگ و لعابی به آنها بدهید و از تم های گرافیکی نیز در آنها استفاده کنید. برای این هدف کافی است روی اسلاید (خارج از جعبه های تیتر و مطلب) کلیک راست کرده و گزینه
slide Design را انتخاب کنید. با انتخاب این گزینه در سمت راست صفحه یک ناحیه جدید باز می شود که در آن نمونه هایی از تم های موجو نشان داده شده است . با کلیک روی هر یک از آنها زمینه کلید اسلایدهای شما به آن شکل در می آید.
ادامه مطلب...

شاخه گل ( )

حذف منوی toolbarsاز taskbar
نویسنده: عاطفه(چهارشنبه 87/2/18 ساعت 4:38 عصر)

در صورتی که بر روی taskbar ‌ کلیک راست کنید در منوی ظاهر شده زیر منویی به نام toolbar وجود دارد که گزینه هایی مثل address ,desktop , links. quick launch و غیره وجود دارد. همچنین می توان با استفاده از گزینه New toolbar ، نوار جدیدی به taskbar اضافه کرد اما می توان این منو را از منوی taskbar حذف کرد. برای این منظور مسیر زیر را دنبال کنید
Hkey_current_user\software\microsoft\windows\current version\ policies\explores
سپس در این مسیر مقدار دستور
notoolbars taskbar را به یک تغییر دهید. با حذف این دستور از مسیر گفته شده به حالت قبل باز خواهید گشت.



شاخه گل ( )

عدم ثبت تنظیمات در explorer
نویسنده: عاطفه(چهارشنبه 87/2/18 ساعت 4:37 عصر)

هنگامی که در explorer ویندوز عملی انجام می دهید و تغییری اعمال می کنید مانند شخص سازی فولدرها، نمایش یا عدم نمایش toolbar اندازه پنجره و ... در صورتی که رایانه شما کاربران دیگری جز خودتان دارد می توانید از اعمال این تغییرات در computer my , explorer جلوگیری کنید با این که تغییرات در همان لحظه اعمال می شوند ولی به محض restart کردن تمام تنظیمات به حالت اولیه خود باز خواهد گشت . برای این کار در رجیستری به مسیر زیر رفته و مقدار دستور No save setting را به یک تغییر دهید.
Hkey_current_user\software\microsoft\windows\current version\ policies\explores
به منظور بازیافت حالت اولیه مقدار دستور را به صفر تغییر دهید.



شاخه گل ( )

روشن شدن خودکار سیستم
نویسنده: عاطفه(چهارشنبه 87/2/18 ساعت 4:36 عصر)

رایانه من خود به خود روشن می شود. چگونه می توانم از این کار جلوگیری کنم؟
برای این کار ویندوز خود را دوباره راه اندازی کنید . در ابتدای بوت شدن سیستم کلید
Delete‌را فشار دهید تا وارد setup اولیه ویندوز شوید. منوهای این قسمت بسته به نوع مادربورد شما متفاوت خواهند بود. قسمت مربوط به کنترل منبع تغذیه (مثلاً power Management) یا بوت شدن سیستم را پیدا کنید. در این قسمت تنظیماتی برای روشن شدن سیستم با حرکت ماوس فشرده شدن کلیدهای صفه کلید، زنگ زدن تلفن و موارد مشابه وجود دارد. برای جلوگیری از روشن شدن سیستم همه این تنظیمات را غیرفعال کنید. تغییرات را ذخیره کنید و از setup خارج شوید.



شاخه گل ( )

حذف کلیه فایلهای زاید
نویسنده: عاطفه(چهارشنبه 87/2/18 ساعت 4:35 عصر)

معمولاً برای انجام کارها و برخی فعالیت ها در رایانه باید فایل هایی ساخته شوند و بعد از انجام کارها دیگر بی فایده خواهند بود. معمولاً برنامه ها طوری طراحی می شوند که وقتی فایل هایی را به صورت موقت می سازند بعد از اتمام کار آنها را پاک می کنند. اما در برخی موارد نیز این کارها انجام نمی شود. برنامه disk clean برنامه ای است که تا حدودی در پاک کردن فایل های اضافه موفق است. اما اولاً برای تمام فایل های به دردنخور مناسب نیست و ثانیاً در صورت لزوم باید به طور دستی اجرا شود ، اما نرم افزارwindows washer برنامه ای است که با دریافت آن می توانید آن را طوری برنامه ریزی کنید که در مدت زمان های مشخص رایانه شما را پاکسازی کند.



شاخه گل ( )

به که باید دل بست
نویسنده: عاطفه(چهارشنبه 87/2/18 ساعت 4:11 عصر)

به که باید دل بست؟

به که شاید دل بست؟

سینه ها جای محبت، همه از کینه پر است .

هیچکس نیست که فریاد پر از مهر تو را ـ

گرم، پاسخ گوید

نیست یکتن که در این راه غم آلوده عمر ـ

قدمی، راه محبت پوید

خط پیشانی هر جمع، خط تنهائیست

همه گلچین گل امروزند ـ

در نگاه من و تو حسرت بیفردائیست .

به که باید دل بست ؟

به که شاید دل بست ؟

نقش هر خنده که بر روی لبی میشکفد ـ

نقشه یی شیطانیست

در نگاهی که تو را وسوسه عشق دهد ـ

حیله پنهانیست .

زیر لب زمزمه شادی مردم برخاست ـ

هر کجا مرد توانائی بر خاک نشست

پرچم فتح بر افرازد در خاطر خلق ـ

هر زمان بر رخ تو هاله زند گرد شکست

به که باید دل بست؟

به که شاید دل بست؟

خنده ها میشکفد بر لبها ـ

تا که اشکی شکفد بر سر مژگان کسی

همه بر درد کسان مینگرند ـ

لیک دستی نبرند از پی درمان کسی

از وفا نام مبر، آنکه وفاخوست، کجاست ؟

ریشه عشق، فسرد

واژه دوست، گریخت

سخن از دوست مگو، عشق کجا ؟ دوست کجاست ؟

دست گرمی که زمهر ـ

بفشارد دستت ـ

در همه شهر مجوی

گل اگر در دل باغ ـ

بر تو لبخند زند ـ

بنگرش، لیک مبوی

لب گرمی که ز عشق ـ

ننشیند بلبت ـ

به همه عمر، مخواه

سخنی کز سر راز ـ

زده در جانت چنگ ـ

بلبت نیز، مگو

چاه هم با من و تو بیگانه است

نی صد بند برون آید از آن، راز تو را فاش کند

درد دل گر بسر چاه کنی

خنده ها بر غم تو دختر مهتاب زند

گر شبی از سر غم آه کنی .

درد اگر سینه شکافد، نفسی بانگ مزن

درد خود را به دل چاه مگو

استخوان تو اگر آب کند آتش غم ـ

آب شو، « آه » مگو .

دیده بر دوز بدین بام بلند

مهر و مه را بنگر

سکه زرد و سپیدی که به سقف فلک است

سکه نیرنگ است

سکه ای بهر فریب من و تست

سکه صد رنگ است

ما همه کودک خردیم و همین زال فلک

با چنین سکه زرد ـ

و همین سکه سیمین سپید ـ

میفریبد ما را

هر زمان دیده ام این گنبد خضرای بلند ـ

گفته ام با دل خویش:

مزرع سبز فلک دیدم و بس نیرنگش

نتوانم که گریزم نفسی از چنگش

آسمان با من و ما بیگانه

زن و فرزند و در و بام و هوا بیگانه

« خویش » در راه نفاق ـ

« دوست » در کار فریب ـ

« آشنا » بیگانه

شاخه عشق، شکست

آهوی مهر، گریخت

تار پیوند، گسست

به که باید دل بست ؟

به که شاید دل بست ؟



شاخه گل ( )

ای خدا
نویسنده: عاطفه(چهارشنبه 87/2/18 ساعت 4:11 عصر)

ای خدا! ای رازدار بندگان شرمگینت

ای توانائی که بر جان و جهان فرمانروایی

ای خدا! ای همنوای ناله ی پروردگانت

زین جهان، تنها تو با سوز دل من آشنایی

اشک، میغلتد بمژگانم ز شرم روسیاهی

ای پناه بی پناهان! مو سپید روسیاه

بر در بخشایشت اشک پشیمانی فشانم

تا بشویم شاید از اشک پشیمانی گناهم

وای بر من، با جهانی شرمساری کی توانم

تا بدرگاهت بر آرم نیمه شب دست نیازی؟

با چنین شرمندگیها، کی زدست من بر آید

تا بجویم چاره ی درد دلی از چاره سازی؟

ای بسا شب، خواب نوشین، گرم میغلتد بچشمم

خواب میبینم چو مرغی میپرم در آسمانها

پیکر آلوده ام را خواب شیرین میرباید

روح من در جستجوی میپرد تا بیکرانها

بر تن آلوده منگر، روح پاکم را نظر کن

دوست دارم تا کنم در پیشگاهت بندگیها

من بتو رو کرده ام، بر آستانت سر نهادم

دوست دارم بندگی را با همه شرمندگیها

مهربانا! با دلی بشکسته، رو سوی تو کردم

رو کجا آرم اگر از درگهت گوئی جوابم؟

بیکسم، در سایه ی مهر تو میجویم پناهی

از کجا یابم خدائی گر بکویت ره نیابم؟

ای خدا! ای راز دار بندگان شرمگینت

ای توانائی که بر جان و جهان فرمانروایی

ای خدا! ای همنوای ناله ی پروردگانت

زین جهان، تنها تو با سوز دل من آشنایی



شاخه گل ( )

سخنی در پرده
نویسنده: عاطفه(چهارشنبه 87/2/18 ساعت 4:9 عصر)

دخترم! با تو سخن میگویم

گوش کن، با تو سخن میگویم :

زندگی در نگهم گلزاریست

و تو با قامت چون نیلوفر ـ

شاخه پر گل این گلزاری

من در اندام تو یک خرمن گل می بینم

گل گیسو ـ گل لبها ـ گل لبخند شباب

من به چشمان تو گلهای فراوان دیدم

گل تقوا ـ

گل عفت ـ

گل صد رنگ امید

گل فردای بزرگ

گل دنیای سپید

میخرامی و تو را مینگرم

چشم تو آینه روشن دنیای منست

تو همان خرد نهالی که چنین بالیدی

راست، چون شاخه سر سبز و برومند شدی

همچو پر غنچه درختی، همه لبخند شدی

دیده بگشای و در اندیشه گلچینان باش

همه گلچین گل امروزند

همه هستی سوزند

کس بفردای گل باغ نمیاندیشد

آنکه گرد همه گلها بهوس میچرخد ـ

بلبل عاشق نیست ـ

بلکه گلچین سیه کرداریست ـ

که سراسیمه دود در پی گلهای لطیف ـ

تا یکی لحظه بچنگ آرد و ریزد بر خاک

دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاک

تو گل شادابی

به ره باد، مرو

غافل از باغ مشو

ای گل صد پر من!

با تو در پرده سخن میگویم :

گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ

گل پژمرده نخندد بر شاخ

کس نگیرد ز گل مرده سراغ

 دخترم! با تو سخن میگویم:

عشق دیدار تو بر گردن من زنجیریست

و تو چون قطعه الماس درشتی کمیاب

« گردن آویز » بر این زنجیری

تا نگهبان تو باشم ز « حرامی » هر شب

خواب بر دیده من هست حرام

بر خود از رنج به پیچم همه روز

دیده از خواب بپوشم همه شام

دخترم، گوهر من !

گوهرم، دختر من !

تو که تک گوهر دنیای منی

دل بلبخند « حرامی » مسپار

« دزد » را « دوست » مخوان

چشم امید بر ابلیس مدار

دیو خویان پلیدای که سلیمان رویند

همه گوهر شکنند

« دیو » کی ارزش گوهر داند ؟

نه خردمند بود ـ

آنکه اهریمن را ـ

از سر جهل، سلیمان خواند

دخترم ـ ای همه هستی من !

تو چراغی، تو چراغ همه شبهای منی

به ره باد مرو

تو گلی، دسته گل صد رنگی

پیش گلچین منشین

تو یکی گوهر تابنده بی مانندی

خویش را خوار مبین

آری ای دخترکم، ای به سراپا الماس

از « حرامی » بهراس

قیمت خودمشکن

قدر خود را بشناس

قدر خود را بشناس



شاخه گل ( )

زندگی زیباست
نویسنده: عاطفه(چهارشنبه 87/2/18 ساعت 4:9 عصر)

زندگی » زیباست، کو چشمی که « زیبائی » به بیند ؟

کو « دل آگاهی » که در « هستی » دلارائی به بیند ؟

صبحا « تاج طلا » را بر ستیغ کوه، یابد

شب « گل الماس » را بر سقف مینائی به بیند

ریخت ساقی باه های گونه گون در جام هستی

غافل آنکو « سکر » را در باده پیمائی به بیند

شکوه ها از بخت دارد « بی خدا » در « بیکسی ها »

شادمان آنکو « خدا » را وقت « تنهائی » به بیند

« زشت بینان » را بگو در « دیده » خود عیب جویند

« زندگی » زیباست کو چشمی که « زیبائی » به بیند ؟



شاخه گل ( )

سنگی بنام زندگی
نویسنده: عاطفه(چهارشنبه 87/2/18 ساعت 4:7 عصر)

تنهای تنها-

غمناک غمناک-

پا مینهم در کوچه های آشنائی

از برگ برگ هر درخت کوچه ی پیر

میپیچدم در گوش،فریاد جدائی

این کوچه روزی سرزمین عشق من بود

عشقی که چون خورشید،چون ماه-

برصبح من امید میریخت

برشام من لبخند میزد

این کوچه روزی زادگاه شاعری بود

اما زمانه-

او را کنون در هاله ی ماتم نشانده

آن شاعر تنها که در هر قطره اشکش-

دست جداییها نگین غم نشانده

درسالها دور....

گلبانگ شاد کودکی غافل زتقدیر

همچون شباویز-

در پیکر این کوچه ها آهنگ میریخت

وز تندباد خنده هایش-

از باغ لبهاش-

هرلحظه در هر جا گل صدرنگ میریخت

اندوه اندوه

آن کودک دیرین کنون مردی غمین است

گلبانگ او،آهنگ او،ازیاد رفته است

لبخند او بر روی لبهایش فسرده است

گلبوته های خنده اش بر باد رفته است

دیوار وبام کوچه هم تلخ و عبوسند

گوئی تمام خانه ها در خواب مرگست

هرجا درختی بود سرسبز-

امروز،هیمه است

بی بار و برگ است

.  .  .  .  .  .  .  .  .  .  .

.  .  .  .  .  .  .  .  .  .  .

ای وای،ای وای

اینجا سرای حشمت دیرینه ی ماست

این خانه روزی کعبه ی امید ما بود

درعالمی تلخ-

با کلبه ی دیرینه دارم گفتگوها

گویم که:ای دیوار و بام خانه ی ما!

از روشنایی دور ماندید

چون دیگر از کوی شما مهتاب رفته است

آن بخت روشن-

در زیر ابری جاودان در خواب رفته است

آن اختر بخت-

در سالهای کودکی روشنگرم بود

بی او امیدم مرد،عشق و هسبیم مرد

او مادرم بود.

همراه اشکی میکشم از سینه آهی

با خویش میگویم که:ای وای!

آن روز... آن سال...

در این سرا،آری در این ویرانسرا بود

بیچاره مادر-

در پای این دیوار در حال دعا بود

گوئی که دیروز است آن در خاک خفته-

آرام و مبهوت-

گرم نیایش با خدا بود

ای خانه ی ما! درتو میپیچید شبها-

بانگ دعایش

آوای نرم جویبار گریه هایش

در گوش من،در گوش تو،دیریست مانده است-

آن دلربا آهنگ گرم لای لایش

ای بام،ای در،ای زمین خانه ی ما!

بی او دلی درسینه دارم لیک مرده است

جانی بتن دارم ولی بی او فسرده است

ای بام و در! آگاه باشید

اینک منم ویرانه ای متروک و خاموش

اینک منم گور تمام آرزوها

سنگی بنام زندگی برسینه ی سردم نشسته است

برروی این سنگ گرانبار-

نام نکوی «مادر»من نقش بسته است



شاخه گل ( )

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل غم نوشته های این وبلاگ
©©
-
آخه گناه من چی بود؟
همیشه منتظرتم
پست دیشبم حذف شده
دنیای تو دیگری است
خیلی تنهام
تنهام نزار
چرا از تو دورم ؟
عید مبارک
خدایا کمکم کن
از تو دورم
میخواهمت با تمام وجود
التماس دعا
عاشق هستم ؟ واله هستم ؟ یا که مست ؟
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
|  Atom  |
| خانه |
| شناسنامه |
| مدیریت وبلاگ من |


|| پیوندهای روانه ||
کانون فرهنگی آموزش [102]
سایت سازمان سنجش کشور [54]
انجمن گفتگوی ایران [84]
برنامه نویس [68]
[آرشیو(4)]


|| مطالب بایگانی شده ||
کامپوتر
اینترنت
فریدون مشیری
مهدی سهیلی
مهدی اخوان ثالث
متفرقه
مرداد 1387
شهریور 1387

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
*** \\\ *** /// ***  هلاک عشق *** \\\ *** /// ***
عاطفه
سلام دوستان امیدوارم شاد و سرزنده باشید و با مراجعه به این وب سایت مطالب مورد نظرتونو پیدا کنین و منو با نظرات خوب خودتون راهنمایی کنین

|| لوگوی وبلاگ من ||
*** \\\ *** /// ***  هلاک عشق *** \\\ *** /// ***
|| لینک دوستان من ||
مهندسی پلیمرpolymer (کامپوزیت.پلاستیک.الاستومر.چسب ورزین)

یادداشتها و برداشتها
پرسش مهر 8
دست نوشته
وحیده
گنجینه
اس ام اس طنز بدو بیا بخون
عاشق دلباخته
ESPERANCE
غریب روزگار یوسف زهرا
افرایش صدای گوشی+راه کسب درآمد از اینترنت+عکس بازیگران خانم خارج
سری تو سرا
دل نوشته
همه چیز...
عشق اول عشق آخر
محرما نه
بیا تو حالشو ببر
تنهایی مرامه عشقه
یادداشت های یه آسمونی
خلوت تنهایی
Ship & Naval
MAKHo0oF gr0ups
بی ستاره ترین شبهای زندگی...
ღღღعاشقونهღღღ
اس ام اس و مطالب طنز و عکس‏های متحرک

به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...

خورشید بی غروب
خانواده و زندگی سالم


بوسه

موعود
کاردانش




















































|| آهنگ وبلاگ من ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو